با بالا گرفتن تهدیدات غرب علیه ایران بر سر برنامه هستهای و در زمانی که هر یک از کشورهای غربی، منافع مورد نظر خود را در این ماجرا دنبال میکنند، عربستان سعودی نیز درصدد ماهی گرفتن از آب گل آلود برآمده است. در این راستا، این کشور راهبردی سه محوری تنظیم کرده که هر یک از محورهای آن، اقداماتی خاص علیه ایران را شامل میشود.
با ادامه مباحثات پیرامون برنامه هستهای ایران و تداوم اعمال راهبرد فشار و مذاکره از سوی غرب، هر یک از کشورهای رقیب و مخالف ایران در عرصه منطقهای و جهانی، درصدد به دست آوردن منافع موردنظر خود از این شرایط برآمدهاند. در این میان، منافع عربستان سعودی نیز مانند همیشه خصمانه و در عین حال، متفاوت از دیگران بوده است. پایگاه تحلیلی «آسیا تایمز» به تازگی با انتشار مطلبی به بررسی اهداف موردنظر سعودیها از تطویل بحران جهانی بر سر برنامه هستهای ایران پرداخته و ابعاد گوناگون سیاست عربستان را در این زمینه بررسی کرده است. به نوشته آسیا تایمز، هدف عربستان، نه تغییر نظام، بلکه ضعیف کردن تدریجی و بیش از پیش ایران است. بر پایه این تحلیل، عربستان از حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل به ایران خشنود نخواهد شد، زیرا انجام چنین کاری با افزایش وحدت میان مردم ایران، موجب حمایت بیش از پیش آنها از دولت و نظام خواهد شد. از سوی دیگر، چنین حملهای میتواند موجب تقویت وجهه ایران در میان شیعیان جهان شود و چنین امری به هیچ وجه برای عربستان پسندیده نیست. اما از سوی دیگر، عربستان با طرحهای موجود میان برخی کشورهای غربی جهت به اصطلاح «تغییر رژیم» در ایران نیز موافق نیست، زیرا از دید سعودیها، هر نظام و دولتی که در ایران بر سر کار باشد، بالقوه خطری ژئوپلیتیک و نیز مذهبی برای عربستان به شمار میرود. به این ترتیب، هیچ یک از این سناریوها از نظر سعودیها خوب نیست، زیرا دشمن این کشور را با میزان چشمگیری از قدرت، منابع و پتانسیل رها میکند. عربستان سعودی توان نابود کردن ایران را ندارد. ارتش پر خرج این کشور تنها حالت نمایشی دارد و تلاشش برای تحریک عراق جهت ضربه زدن به ایران نیز، پس از هشت سال نتوانست نتیجهای به بار بیاورد. بر این اساس، عربستان یک سیاست سه محوری را دنبال میکند که هدف نهایی آن، تضعیف تدریجی ایران است: نخست؛ ایران به واسطه تحریمهای همیشگی، کاهش بهای نفت در نتیجه افزایش تولید از سوی عربستان و همچنین دستکاریهای ارزی که موجب افزایش هزینههای وارداتی میشود، آسیب خواهد خورد. دوم؛ ایران به طور مستمر هدف حملات تروریستی و بمب گذاریها و احتمالاً حملات هوایی مقطعی از سوی اسرائیل و آمریکا قرار میگیرد. احتمال دارد هواپیماهای عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز در این حملات شرکت کنند. و سوم؛ ایران به واسطه تقویت گروههای مخالف و تجزیهطلب که از بیرون کشور حمایت میشوند، مورد تهدید قرار خواهد گرفت. به این ترتیب، عربستان میخواهد با انجام این اقدامات و اعمال این راهبرد، ایران را در یک فرایند طولانی مدت تضعیف کرده و خود به قدرت نخست منطقه تبدیل شود. با این حال، تحلیلگر آسیا تایمز اشاره میکند که این راهبرد دارای مشکلاتی است که میتواند عملاً نتیجهای عکس برای عربستان به همراه بیاورد: نخست؛ کاهش قیمتها بر اثر افزایش تولید عربستان، نه تنها به ایران، بلکه به همه تولیدکنندگان نفت آسیب میرساند. این امر در مورد خود عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس نیز مصداق دارد. تزریق درآمدهای نفتی به جامعه به یکی از منابع مشروعیت این دولتها تبدیل شده و قطع آن میتواند خطراتی جدی برای آنها داشته باشد. دوم؛ دولتهایی که موفق به کسب هژمونی و قدرت برتر منطقهای میشوند، همواره به گونهای عاقلانه و منطقی رفتار نمیکنند، بلکه رفتاری نابخردانه، متکبرانه و خصمانه نسبت به دولتهای درون و بیرون منطقه از خود بروز میدهند. سیطره عربستان بر منطقه خلیج فارس نیز میتواند به نمونه جدیدی از این امر تبدیل شود. سوم؛ ترویج تروریسم و تقویت گروههای متخاصم در ایران، میتواند اقدامات تلافی جویانه ایران نسبت به عربستان و هم پیمانانش را در پی داشته باشد. همه کشورهای سنی مذهب خلیج فارس، جمعیت چشمگیری از شیعیان را در خود دارند که همگی از تبعیضها و فرصتهای محدود در نظر گرفته شده برایشان ناراضی هستند. در همین رابطه، نکته مهم اینجاست که منابع نفتی عربستان سعودی در یک منطقه شیعه نشین تمرکز پیدا کرده است. به این ترتیب، هرچند عربستان راهبردی خصمانه را علیه ایران آغاز کرده و به آن ادامه میدهد، اما بعید به نظر میرسد این راهبرد نتیجهای مثبت و اثربخش برای این کشور به همراه داشته باشد.